«کتاب آه» همه تصویر، دیالوگ و نامه است. تصویرها و دیالوگها و نامههای ردو بدل شده میانِ شخصیتهای دخیل در حادثه کربلای سالِ 61 هجری. به قول یاسین حجازی کتاب آه خوانده نمیشود، «تماشا» میشود.
- چه شد که به فکر بازخوانی متن یک مقتل قدیمی افتادید؟
کتابهایی که فقط در کتابخانههای استادان و محققان پیدا میشوند و مردم دیگر از آنها بیخبر و بیبهرهاند، بسیارند. این یک واقعیت است. واقعیت دیگر هم این است که حتی اگر آن کتابها از آن کتابخانهها بیرون آورده شوند؛ باز هم چندان بهره مداوم و لذتباری نصیب خوانندگان نمیکنند. دلیلش هم، شکل و صورتبندی آنهاست. بوی کهنگی و عتیقگی میدهند و شوق خواندن را برنمیانگیزند و به تعبیر من به دست خوانندگان نمیچسبند تا بازشان کنند و هموار و بیدستانداز و پرکشش آنها را بخوانند. کار تا آنجا پیش میرود که گاهی کتابخوانها کاملاً باورشان میشود بعضی کتابها فقط به کار اهل تحقیق و تفحص یا حداکثر واحدهای درسی دانشگاهها میخورند.
- یعنی «کتاب آه» شکل تازهای از یکی از همین کتابهاست؟
بله. ترجمه فارسی «نفسالمهموم» یکی از این کتابهاست که بیشتر نقلهای صحیح مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جزء جزءِ حادثه قتل حسین بن علی(ع) را از 6ماه پیشتر تا چند ماه بعدش نوشته است. این ترجمه را 60سال پیش، مرد دانشمند ادیبی به نام «ابوالحسن شعرانی» از متن عربی 90سال پیش «محدث قمی» به جای گذاشته است؛ترجمهای با نثری فاخر، سالم، پویا و روان که هوای متون کهن قرنهای 6 و7 ادبیات فارسی را در سرمیاندازد. حیف بود چنین کتابی در پس پرده بماند و فقط اهل فن آن را بشناسند. این شد که «کتاب آه» را براساس آن نوشتم.
- این کار را چگونه کردید؟ منظورم این است که شیوهتان در بازخوانی این کتاب چگونه بوده است؟
از اینکه بگویم ترجمه فارسی «نفسالمهموم» را من پارهپاره کردهام تا در بازسازی دوبارهاش، از شکلِ کتابی صرفا در زمره کتب علما و محققان، بیرون بیاید ترسی ندارم. من تصویرها، دیالوگها و نامهها را از متن اصلی جدا کردهام و یکبهیک، در صفحهای جدا آوردهام. به این سه بخش، سخنرانیهای عمومی یا همان خطبهها را هم که از جهتی به دیالوگها و از جهتی دیگر به نامهها شبیه هستند اضافه کردم.
- پس صرفاً به ویرایش ادبی متن اصلی اکتفا نکردید؟
بهنظرم یک تصویر، پارهای از یک نامه یا جملاتی که 2نفر با هم گفتهاند و رفتهاند و کسی آن میان شنیده، هر کدام، تکهای از یک «کولاژ» است که از چیدن و کنار هم گذاشتنشان میتوان اصلِ واقعه را فهمید و یکپارچه کولاژ را دید. کسانی که بارها و بارها شنیدهاند، اما هنوز دقیقا نمیدانند قتلِ حسینبنعلی(ع) چهطور اتفاق افتاد، بسیارند. وقتی متن ویراسته کتاب را به هر کدام از 4عنصر دراماتیکی گفتم تقطیع کردم، مرحله دوم بازخوانیام را شروع کردم. پاراگرافها را نگاتیوهایی فرض کردم که با حفظ ترتیب و ضرباهنگ و تعلیق باید به هم میچسباندم و همه فکر و ذکرم این بود که صفحات برای خواننده، راحت و بیوقفه ورق بخورند و یک بار برای همیشه معلوم شود اصل حادثهای که در سال 60 و 61 هجری رخ داد، چه بوده است.
- و همه این مراحل چهقدر زمان برده است؟
حدودا 9 ماه. از اسفند 86 تا آبان 87.
- کتاب، طرح جلد متفاوت و نویی دارد. درباره این طرح هم بگویید؟
بگذارید بگویم که «کتاب آه» بهشدت وامدار نشر «جام طهور» است که ویرایشهای شکلی مرا در مورد قطع و چاپ کتاب بهطور کامل پذیرفت و هیچ چیز کم نگذاشت. طرح جلد هم کار ذوق و هنر حسینسجادی است.